شراب تلخ میخواهم...

نوشتن درباره خودم هیچ وقت برام سخت نبوده اما نمیخوام اینجا از خودم بنویسم . می خوام ازین که چرا می نویسم بگم.
بیشتر از دو ساله که وبلاگ دارم . نیاز داشتم به نوشتن و بالاخره وبلاگ نویسی کمکم کرد در شرایطی که واقعا تنهای تنها بودم و زندگی مشترکم دچار بحران شده بود .
کم کم اسمش رو گذاشتم وب درمانی .
دوستان مجازی خوبی دارم که تو خوشی و ناخوشی تنهام نذاشتند . بودم و مینوشتم تا این که رسیدم به جایی که دیگه نوشتن خوشحالم نمیکرد تحویل نگرفتم اما جلو تر که رفتم دیدم واقعا نمیتونم ادامه بدم. همزمان یکی از دوستان عزیزم بیان رو بهم معرفی کرد. فکر کردم شاید اسباب کشی برام خوب باشه. یه تحول مثبت باشه. اومدم اینجا و تصمیم گرفتم متفاوت بنویسم. در اصل برای کمک دوباره به خودم بود که از وب قبلی دل کندم .

باشد که این وبلاگ برای من سلاحی باشد دربرابر زندگی . گاهی سرد گاهی گرم گاهی نرم که من اکثرا با نوشتن فکر میکنم و متاسفانه زیاد فکر میکنم .